ازکربلاتاکربلایک اربعین بگذشته است
محمل سوارآشنابس رنجهاکه دیده است
آغازسیرکاروان ازقتلگاه بی امان
وقت خداحافظی شدافتاده چون برگ خزان
هریک شهیدی دربغل گیرندوگویندالوداع
خاک زمین کربلاگیردبغل گویدوداع
این میهمانان ازمن است گیرم بغل اجسادشان
خاکم چوگرمی می دهداینجامکان عاشقان
احیای دین ازاین زمین شدگسترش براین جهان
خیل جمال عاشقان این سرزمین است ومکان
ازکربلاچون که گذشت برکوفه وشام بلا
ازطعن دشمن سوخته تابرملاسازدبلا
چون لب ودندان حسین باخیزران شدآشنا
زینب نمودرسوایشان زین العبادهم مبتلا
شدمیهمان دخترش راس حسین سرجدا
ای وای ازاین دشمنان این خاطیان بی حیا
سیرسفرشدمنتهی باردگربه کربلا
یکباردیگرشیونی برپاشده درنینوا
ای قدسیان شدمختصراحوال این سیربلا
این افتخارماکه شدرهبرحسین سرجدا